Jul 25, 2013

هراس از حقی به نام "زبان مادری"


ما زیاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم

تعداد بیست نفر از معلمان در مریوان، گویا همکاران انجمن صنفی یا کانون صنفی معلمان هستند (کانونی که وجود خارجی هم ندارد و پروانەی فعالیت آن هم تمدید نشدە است) در طی نوشتەای از معاون آموزشی ادارەی مریوان حمایت کردەاند و نامەی محرمانەای که در اینترنت پخش شدە است را جعلی می خوانند.
این معلمان تنها به صرف اینکه معاون آموزشیشان انسانی شسته رفته و وارسته و خوشنام هست، و تنها با این دلیل که آنها، وی را می شناسند، نتیجەگیری کردەاند که این کارهای شرم‌آور از آقای "ایرانی" بعید است و در باورشان نمی گنجد که ایشان حاضر به اجرا کردن چنین طرحهایی باشند!(عجب!)

اینجانب که از سال ١٣٧٥ وارد سیستم آموزش و پرورش شدم و هموارە وجود چنین همکارانی را لمس کردەام که برای خوش خدمتی در حق همکاران اداری و مخصوصا برای نهادهای امنیتی و حراستی چه از جان گذشتگی‌ها که نمی کردند، نوشتن این دفاعیه برای معاون آموزشیشان چندان برایم دور از انتظار نیست.

اما ابتدا لازم است که به عرضتان برسانم اخلاق پسندیدە یا نکوهیده دال بر شانه خالی کردن از وظیفەی محوله نمی شود، مخصوصا اگر طرف معاون آموزشی اداره هم باشد.. در ثانی خیلی خوشحالم به اینکه محتوای نامه مجعول نبوده است و تنها گرافیک و چارچوب آن را دلیل بر جعلی بودن نامه آقایانتان فرض کردەاید! تا جایی که خود همان سروران نیازمند به خوش خدمتی نیز، نتوانستەاند از این واقعیت فرار کنند که چیزی به نام زبان مادری و اصل ١٥ قانون (خیلی) اساسی جمهوری جور و فساد اسلامی، کشکی بیش نیست!
همکاران انجمن صنفی! (بدون وجود خارجی) اگر براتون زحمت نیست یکبار هم که شدە به خودتون زحمت بدهید جهت اطلاع عموم به ما هم بگویید که در کدامین بند و فصل اساسنامەی تشکل صنفی معلمان، توجیه کردن نامەهای محرمانه جزء وظایف تشکل ذکر شدە است؟؟ 
چرا آقایانتان نتوانستند بهتون دیکته کنند که مصوبەی شورای عالی انقلاب فرهنگی برای تدریس دو واحد زبان مادری که در خرداد ۱۳۸۸ تصویب شدە آن هم در آرشیو بخشنامەها ماندە است و از اجرا شدن آن خبری نیست؟؟ 

در دفاعیەتان که با رویکردی پاچە خوارانه که برای ایام دهەی (مبارکه) فجر کردەاید، بهتر بود چشم و گوشتان را بیشتر باز می کردید و به دانش آموزانتان به عنوان وظیفەی خویش اعلام می کردید که در همان ایام دهەی فجر برای نیروهای سرکوبگر خمینیسم، ایام طلایی بود و سرآغاز دهەی زجر و بدبختی ملت ما بود. لابد فراموش کردەاید که برای ملت ما، ایام سرکوب و اعدام وقتل‌عام و غارت و شبیخون‌های فرهنگی و سیاسی بود. کوردستان بار دیگر مورد تجاوز، متجاوزان ولایت فقیه و فرمان جهاد بنیانگذارش قرا گرفت و امروز نیز شما به عنوان شورای شهر و معلمان دلسوز و انجمن صنفی التزام کامل خود را به آن نظام ابراز کردەاید تا جمهوری اعدامی اسلامی از طریق کسانی چون شماها به جهانیان نشان دهد که در میان دمکراسی و مردمسالاری از نوع دینی‌اش، حماسه سازی می کند. و از شگرد همیشگی و پوسیدەاش یعنی تشویق سایر معلمان برای پاسخ دادن و سلب دوبارەی چنین سرکوب هایی استفادە می کند برای فرار از هراس و فوبیای حقی مسلم، به نام تدریس به زبان مادری..
گویا همکاران صنفی به جای پرداختن به وضعیت صنفی و خواستەهای معلمان و اعتراض به نبود هزینەهای مناسب که عملا این بودجەها در اختیار تروریستان حزب الله و سپاه انصار و مزدور پروری قرار می گیرد و به جای ایجاد پلی با کارگزاران، خودشان نیز به صفوف کارگزاران علیه معلمان صف‌آرایی کردەاند و به جای زدودن ادبیات تحقیرآمیز که از زبان مادری با نام زبان محلی و گویش‌های بومی یاد می شود، آنچنان در صدور و به روال و به چند و چون نامەهای محرمانه خود را کار کشته نشان دادەاند که انگار تمامی نامەهای محرمانه و امضای و مهر آن از زیر دست این عزیزان معظم و این معلمان پیامبر مسلک به مقامات تحویل می شود. 

عالیجنابان! اکنون که با نام شما نامەای نوشته شدە و شما نیز به صرف جدا نماندن از قافلەی سرکوب زبان مادری و یا به صرف رسیدن به مدارج شاید بهتر، در فیس بوکتان شیر کردەاید. خود آقای "ایرانی" هم صرفا در دایرەی تنازع بقا و احتمالا طی کردن پلەهای صعود دست و پا می زند و دیگران را هم دشمن خود می داند.. اما غافل از اینکه بهتر بود ایشان طرحی ارائه می داد که حدأقل معلمان بیشتر در تلاش برای یاددادن زبان مادری باشند، نه اینکه اکیپی تشکیل دهند و چارچوب گرافیکی نامەهای خودشان را زیر سوال ببرند..(البته وجود چنین نامەهایی که هدفشان نابودی سایر زبانهاست و درز کردن آن به فضای مجازی هم کم نیست)

حال سوال اینست که ای همکاران گرامی! چرا از محتوای نامەی محرمانه هیچ انتقادی نكرده‌اید؟؟ 
چرا از محتوای نوشتەی اینجانب که در وبلاگم موجود است، هیچ انتقادی نکردەاید؟؟ 
تا کی می خواهید چشم و گوش بسته وکیل وصی دیگران شوید؟؟

دوستان همکار! امروز که با زیر پا گذاشتن کلیەی حقوق اساسی ملتی که خود نیز جزیی از آن ملت هستید، لازم است با کمال احترام به عرضتان برسانم که لطف کنید به آقایان سیاست گذار آی‌تی و پلیس سایبری و سانسورچی‌های جمهوری سرکوبگر و اعدامی ایران بفرمایید که از میزان تشدید و فشار غیر قابل تصور بر اینترنت و وبلاگ و سایت‌ها و دامنەهای اینترنتی کم کنید تا کسانی هم چون شماها نیز از وجود آدرس وبلاگ اینجانب و اینکه فیلتر شدە است، متعجب نشوید. (انگار سایت فیلتر شدە ندیدەاید) تا بلکه هم خود و هم رهبرتان که به فیس بوک هم می آیید از فیلترشکن استفاده نکنید. 
(در قسمتی از دفاعیه اشاره‌ به فیلتر بودن وبلاگ بنده‌ كرده‌اند)